چهارشنبه اول آذرماه سال 1385
اول:
آنها چند نفر بیشتر نیستند
یکیشون امروز رفت
حالا ماییم و چند تای دیگه
دوم:
نه تنها این سر و پیکر فدایت
که حتی ساقی و ساغر فدایت
سه مصرع را برای تو سرودم
و حالا مصرع آخر فدایت !
وقتی کف گیر شعر به ته دیگ بخورد می شود این!
خیلی خوشم آمد ،قشنگ نوشتی
موفق باشی و شاد زی
سلام
استاد به جای تیکه انداختن بیا یک دوره آموزش لینک گذاشتن پیش ما ببین!!!
مطلبت عرفان یا طنز؟
خط خودتو مشخص کن!
امیدوارم دیر به یاد اون چند تای دیگه نیفتین.
شما شاعری ها!
من به وظیفهی اطلاع رسانیم عمل کردم.
خواستم بدونید که شاعرید!
سلام رضا جان. چند روز نگذشته که دلتنگت شدیم. - زیاد جدی نگیر! -.
اون چند تای دیگه هم باید منتظر بمونیم تا همچین خبری بشنویم. چون اصلا کسی به فکرشان نیست مگر روزی که پرواز کنند. افرادی هم برای جا گرفتن در دوربین صداوسیما یا قاب دوربین عکاسان در مراسم ها حضور پیدا میکنند.
وای بر ما از این کارهایمان! جواب آن دنیا را چه کار می خواهیم بکنیم؟
یه سر به ما بزن. شماره رو که داری. ما در خدمتیم. خیلی حرف باهات دارم. یا علی.
می ترسم از خدا نمی ترسم از کسی
می ترسم از کسی که نمی ترسد از خدا
دیگه به ما سر نمی زنی؟؟؟
یا حق
منطقه ۱۶ همیشه قحطیه؟
آخی
نمیدونم چرا اما گریم گرفت
یه جورایی شدم
سلام
اتفاقی این ورا اومدم . اما انگار اینجا خط و جناح بازیه به جای نشریه عمومی و البته مجازی!
همه هم که همو میشناسید ما هم میریم پی کارمون بی خیال روزگار
بابا تو چرا اینقدر عکس مرده می زاری تو وبلاگت؟ این همه عکس خوب. اه
آقای نسبتا ادیب!!!
دیگه شما که همیشه پر از افاضات جورواجور بود...
حالا چی شده ...
چند بار بهت گفتم برای دیگران انقدر کلاس نذار ...
دنیا دو روزه ... ارزش این کارها رو نداره ...
گوش کردی ؟!
.
.
.
ولی من باز به تو امید دارم
البته ناگفته نماند که این آخریه هم بد نبود
از این که اینقدر تلخ از شعر هات تعریف می کنم
منو ببخش ...
حق نگهدارت جوون
یا علی ...
البته ه آخر دیگ اضافه است ...
برای سلامتی آقا رضا صلوات ...
آفرین پسر!
از کسی که مدتها با روح الله رجایی پریده باشه بیشتر از این توقع نیست!
رضا می خوام بدونم آیا اصراری، فشاری یا دستی در خفا وجود داره که تو رو مجبور کنه شعر بگی؟ داره؟
خب عزیز من نگو، زورکی شعر نگو...
نمایندگی رو هم این بغل تو لینکات اشتباه نوشتی درست کن
سلام رضا جان. من که اومدم سر زدم. خیلی دوست دارم حسابی با هم گپ بزنیم. تو هم که هر وقت یاد بدهی هات می افتی خبری از ما میگیری!
قرار بود زنگ بزنی قرار بذاریم بیای اونجا دیگه!
خجالت نکش سرم وا نیست. زنگ بزن!
آخوند هم آخوندهای قدیم!