گدا...

گنج زر گر نبود کنج قناعت باقی است آنکه آن داد به شاهان به ((گدایان)) این داد

گدا...

گنج زر گر نبود کنج قناعت باقی است آنکه آن داد به شاهان به ((گدایان)) این داد

مرحوم مغفور رضا صیادی

این روزها، مدام حوالی مرگ پرسه می زنم.

یک بازی مرگ محور هم کشف کرده ام که بسیار جالب است:

روی این لینک کلیک کنید

در سایت جست و جوی اموات در بهشت زهرا(س) نام مبارک خودتان را جست و جو کنید و ببینید چند نفر هم نام و هم سن شما در گور خفته اند.

از شانس خوب یا بد من،بهشت زهرا ۶«رضا صیادی» دارد.کوچک ترینشان ۲۴ سال عمر کرده و بزرگ ترینشان ۷۲ سال.ای کاش می دانستم قرار است چند سالگی وارد این لیست شوم.اگر همین روزها بمیرم،رکورد رضا صیادی ۲۴ ساله را می زنم!

می خواهم همین روزها -که در حوالی مرگ پرسه می زنم- در بهشت زهرا سری به مردگان هم نام بزنم.دوست دارم ببینیم سنگ قبری که رویش نام مرا نوشته اند،چه شکلی است.بد نیست این بازی را امتحان کنید.

 

تکمله:

صبوری می کنم تا مدار،مدارا،تا مرگ

مرگ خسته خسته از دق الباب نوبتم آهسته زیر لب ،چیزی،حرفی،سخنی بگوید

مثلا وقت بسیار است ودوباره باز خواهم گشت

حالا برو ای مرگ،برادر،ای بیم ساده آشنا

تا تو دوباره باز آیی من هم دوباره عاشق خواهم شد

تا تو دوباره باز آیی من هم دوباره عاشق خواهم شد