گدا...

گنج زر گر نبود کنج قناعت باقی است آنکه آن داد به شاهان به ((گدایان)) این داد

گدا...

گنج زر گر نبود کنج قناعت باقی است آنکه آن داد به شاهان به ((گدایان)) این داد

نسل ما

 

ما نسل غریبیم و زغم سوخته ایم

عمری است که چون شعله بر افروخته ایم

در بانک به جای ین و دینار و دلار

لبخند زنان ، فراق اندوخته ایم!

نظرات 9 + ارسال نظر
مهدی جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 21:54 http://www.past.blogfa.com/

احسنت

زیرنور ماه شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 14:15 http://www.haadi.blogfa.com

اون پولایی که تو حسابته اسمش فراقه
آره ...
ولی شعرت قشنگ بود من اگه جای استادت بودم
تو رو تشویق می کردم
حتی بایه شکلات...

حاجی دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:26 http://moghadame.blogfa.com

انشاالله...قربت

شبلی پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:57 http://sheblie.blogfa.com

کاش فراق تنها چیزی بود که نسل غریب اندوخته بود!
رباعی زیبائیست. «میلاد عشق» هم بسیار بر دلم نشست.

مرضیه شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 http://pech-pech.persianblog.com

سلام. اون پچ پچِ پرشین هم خودمم. منتها مال ۲ سال پیشه تقریبا.

عرفان ( فرانو ) شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 19:13 http://www.fara9.blogfa.com

سلام دوست من
زیبا می نویسی.
خوشحال می شم از نظراتت کمک بگیرم.

رضا یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 22:54 http://dordunak.blogfa

گدا!
به ما هم سر بزن.
اصلا نیا
بگذار که c برای ما علامت باشد...
آخه چرا خالی می بندید! (با هر ۲ تاتون بودم.)

روح الله سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 17:58 http://www.khateakhar.blogfa.com/

بانک مسکن بانک شما

عرفان (‌فرانو ) جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 20:15 http://www.fara9.blogfa.com

سلام دوست من

من آپم و منتظر نظراتت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد